[•11•]?!who are you

دیانا:بعد از رفت لوک سوار ماشین شدم و به شهر حرکت کردم خارج از شهر بودیم ...کنار پیاده رو پارک کردم و از داشبورد ماسک برداشتم و پیاده شدم ماسک رو زدم و کلاه هودی رو سرم کشیدم و شروع کردم به پیاده روی بی هدف.....
به پارکی رسیدم که خیلی خلوط بود روی نیمکتی نشستم و به ماه خیره شدم ناخداگاه فنام یادم افتاد که آخرین بار چقدر ابراز ناراحتی میکردن ولی با یاد آوری گذشته غمو نفرتی تو دلم نشست، آهی از سر کلافگی کشیدم و به اطراف خیره شدم ...تصمیم گرفتم که کمی دیگه پیاده روی کنم ...
دیانا:کوچه های تاریک معروف سئول که تاریکی تهی از یک نشانه نور هست وحشتناک ترین برای انسان های عادی و یک جای بهتر برای آدم های غیر عادی است
بی هدف قدم میزدم گهگاهی شاهد جنایت و خشونت هایی بودم ولی بی اعتناع رد میشدم اصالت یک مافیای روسی مسلط به انواع شکن*جه هست .اما من هم شکن*جه شدم هم شکن*جه کردم به کوچه های بالا شهر سئول رسیدم،امنیت بیشتر از پایین شهر بود ارزش جون کسی که ثروت داره از کسی که فقیره بیشتره نه تنها سئول بلکه کل دنیا اینطوریه فقیر ها ضعیف ترن قدرتی برای دفاع یا تهدید از خود ندارن ولی ثروتمندا با پولشون حتی خانواده های پولدارا یا فقیر ها رو می‌خرند ثروت چیز کثیفیه ولی در عین حال فوق‌العاده قدرتمند ...به جلوی کوچه ای رسیدم ،تاریک،بمبست بود ومزاحمت و کتک کاری، بی اهمیت خواستم رد بشم ولی با صدا و حرف های طرف فهمیدم به یک فرد مشهور مزاحم شدن برگشتم طرف کوچه ولی با دیدن مگنه لاین bts تعجب کردم بی صدا جلو رفتم ۵ نفری که اونا رو گیر انداخته بودن ساسنگ فن بودن ولی یک چیز عجیب این بود که هر ۳ نفر ترسی از ۵ نفر مقابلشون نداشتن